قرار بود در روز چهارشنبهای که گذشت، خبر مهمی جهان را تکان دهد. بسیاری گوشها را تیز و چشمها را براق کرده بودند تا برای اولین بار خبری یا تصویری از موجودات فضایی ببینند یا بشوند تا دست کم از تنهایی در این جهان رها شوند.
چهارشنبهی موعود فرا رسید و دو خلبان سابق همراه با یک نفر افسر سابق امنیتی بدون هیچ دانشمند یا متخصصی از هیچ یک از دهها مؤسسه که دربارهٔ حیات فرازمینی پژوهش میکنند، در یکی از کمیسیونهای مجلس نمایندگان امریکا حاضر شدند و قسم خوردند که راست بگویند.
در ابتدا معلوم شد که مدتی است نام UFO، یعنی «اشیای پرندهی ناشناس» (unidentified flying objects) را که در فارسی بیشتر «بشقاب پرنده» مینامیم، عوض کردهاند و به جای آن قرار است بگویند UAP یعنی «پدیدههای هوایی ناشناس» (unidentified aerial phenomena)؛ احتمالاً چون برخی از چیزهای ناشناختهای که در آسمان میبینند، شیء نیستند، بلکه پدیدههایی مانند پدیدههای جوی هستند.
سپس خبررسانی و شهادت این سه نفر آن چنان سربسته و دست و پاشکسته شروع شد و به پایان رسید که دهها پرسش بیپاسخ ایجاد کرد.
مثلاً از کشف مواد زیستی غیرانسانی در این اشیا صحبت شد که خبرنگاران بلافاصله آن را به موجودات فضایی تعبیر کردند؛ در حالی که اشیای زیستی غیرانسانی ممکن است اجزای گیاهی، جانوری یا حتی تکسلولی یا ویروسهای زمینی بوده باشند.
در یک مورد یکی اشاره به موجودات فضایی فرازمینی کرد و آنهم افزود که خودش به چشم خود ندیده است، بلکه از کسی شنیدهاست.
سرانجام جلسه بدون هیچ شاهد علمی به پایان رسید و در پی آن موج خبرها دربارهی موجودات فرازمینی در مطبوعات جهان منفجر شد و زیستشناسان جهان را در خماری گذاشت. به همین سادگی.
بسیاری از ما دوست داریم که موجودات فرازمینی وجود داشته باشند تا شاید از تنهایی در جهان برهیم. شاید هم به همین علت است که این روزها گزارش دو شاهد و یک بازرس دولتی درباره «پدیدههای هوایی ناشناس» به کنگره آمریکا تا این اندازه سروصدا ایجاد کرده است. هر چند این جلسه فقط اشارهای کوتاه و مبهم به موجودات فرازمینی شد، اما همین اشاره کوتاه و مبهم به عنوان خبری بسیار مهم با شاخ و برگ بسیار در جهان در حال انعکاس است.
در این میان، یک پرسش اساسی این است: آیا ما خواهیم توانست به ماهیت حیات فرازمینی پی ببریم؟
برخی معتقدند که حدس و گمان دربارهٔ ماهیت حیات فرازمینی بیهوده است. چون تخیل ما به اندازهای به تصور حیات خودمان گره خورده که نمیتوانیم احتمالات بسیار متنوع و ناآشنا را که ممکن است در جهانهای دیگر روی داده باشند، در نظر بگیریم. آرتور سی کلارک نویسندهٔ علمی تخیلی و نویسندهٔ کتاب ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی گفته است: «چشمهای ما در هیچ کجای فضا شکلهای آشنای درختان، گیاهان یا جانوران زمینی را نخواهند دید.»
بیشتر دانشمندان مطمئناند که قوانین فیزیک و شیمی جهانیاند و در همه سیارههای دیگر هم درست مانند زمین مصداق دارند. اما برخی دانشندان زیستشناسی را استثنا میدانند. به سختی میتوانیم باور کنیم که قوانینی که روی زمین دربارهٔ نحوهٔ عملکرد زیستمندان وجود دارند، در سیارههای فراخورشیدی نیز اعمال شوند. کارل سیگن[1]، یکی از مشهورترین ستارهشناسان قرن بیستم و معتقد به حیات هوشمند در دیگر نقاط کیهان نوشته است: «با دانشی که داریم، زیستشناسی ما به معنای واقعی کلمه زمینی و محلی است؛ چون در کیهان زیستشناسیهای دیگری وجود دارد.
بیگمان زیستشناسی به نظر غیرقابل پیشبینی است. فیزیکدانها دقیقاً درک میکنند که توپ چگونه از بلندی سرازیر میشود و میتوانند مجموعهای از معادلات را درباره آن به شما ارائه دهند که میتوانید از آنها برای پیشبینی حرکت توپ روی همهٔ بلندیها در همه جای جهان استفاده کنید. آزمایشهای فیزیک بر شرایط بسیار کنترلشده و سادهشده تکیه میکنند. چنین چیزی در زیستشناسی وجود ندارد. لطیفهای معروف از یک نفر فیزیکدان وجود دارد که سعی میکرد معادلاتی برای پیشبینی رفتار مرغ به دست آورد و اعلام کرد که این امکان وجود دارد، اما فقط برای یک مرغ کروی در خلاء. مرغهای واقعی خارج از قلمرو «فیزیک» هستند و بنابراین، به نظر فیزیکدانها غیرقابل پیشبینیاند؛ اما چرا میتوانیم حرکت توپ را پیشبینی کنیم و رفتار مرغ را نمیتوانیم؟
به نظر میرسد سیستمهای زیستی از قوانین سادهٔ فیزیکی و شیمیایی پیروی نمیکنند، چون عمیقاً پیچیدهاند. در ریاضی، سیستم پیچیده سیستمی است که در آن چندین زیرسیستم متقابلاً به یکدیگر وابسته باشند. تصور کنید که سعی میکنید رفتار متقابل همهٔ اندامهای بدن خود را پیشبینی کنید. برای این کار باید رفتار همهٔ سلولها را در همهٔ اندامها و رفتار همهٔ پروتئینها را در همهٔ سلولهای همهٔ اندامها پیشبینی کنید. کوچکترین تغییر در هر جزء ممکن است اثری آبشاری و غیرقابل پیشبینی به وجود آورد. حتی سادهترین شکلهایحیات بسیار پیچیدهاند و پیشبینی رفتار آنها دشوار است.
یکی از ویژگیهای نومیدکنندهٔ سیستمهای پیچیده یا آشفته غیرقابل پیشبینی این است که هر قدر هم آن را بررسی کنیم، هرگز به همهٔ اسرار آنها پی نخواهیم برد. ما به این فکر عادت کردهایم که اگر چیزی را با دقت کافی بررسی کنیم، همه چیز را دربارهٔ آن درک خواهیم کرد.
همه ما دوست داریم بدانیم موجودات فضایی چگونهاند؛ اما تخیل تهیهکنندگان هالیوودی چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد. مردم موجودات فرازمینی را به صورت انسانها یا حیوانات اغراقآمیز زمینی تصور میکردهاند، مانند عنکبوتها یا کرمهای غولپیکر؛ اما یکی کردن «ناشناختهها» با «ترسناکها» روش دقیقی برای پیگیری تحقیقات علمی نیست. آیا میتوانیم دربارهٔ شکل ظاهری موجودات فرازمینی علمیتر بیندیشیم؟ متأسفانه، تلاشهایی که برای استدلال انجام میشوند، هنوز کمی خندهدار به نظر میرسند، یا بیشتر حدس و گماناند.
تلاشهای ما برای درک ماهیت حیات فرازمینی شاید هنوز در حالت جنینی باشد؛ اما نقش مهمی در توسعهٔ اخترزیستشناسی به عنوان یک رشته، در درک علم زیستشناسی به طور کلی و در آمادهسازی برای زمانی که انسان باید با این واقعیت کنار بیاید که در جهان تنها نیست، دارد. وقتی برای اولین بار کشف میکنیم که حیات در سیارات دیگر وجود دارد، چه واکنشی نشان خواهیم داد؟[i] آیا هیستری و غارت دسته جمعی رخ خواهد داد؟ صلح را در جهان حکمفرما خواهیم کرد؟
تاریخ علم تاریخ فروکشیدن آدمی از قلهٔ آفرینش است و کشف حیات فرازمینی بیشتر بر منحصر به فرد نبودن ما تأکید میکند. آیا چنین خواهد شد؟
اگر ما در انجمنها و در همکاری با هم زندگی میکنیم و آنها نیز چنین میکنند و شاید، فقط شاید، بتوانیم از اصطلاح «انسانبودن» را اندکی گسترش دهیم، مهمتر کنیم و فقط نوادگان گروهی از میمونها نباشیم که در علفزارهای گوشهٔ کوچکی از قارهای در سیارهای کوچک در گوشهای از کهکشانی در میان میلیاردها کهکشان سرگردان بودهاند.
[1] Carl Sagan
[i] The Impact of Discovering Life Beyond Earth by Steven J. Dick (ed.).
بدون دیدگاه