لحظه‌ی دیدار نزدیک است

درباره‌ی این کتاب بسیار نوشته‌ام و گاه و بی‌گاه تکه‌هایی کوتاه از آن را نقل کرده‌ام. اما اکنون می‌توانم بنویسم خبر آمد خبری در راه است: اکنون کتاب چاپ‌شده در شرکت پست منتظر رسیدن به من است و در چند روز آینده به دستم خواهد رسید. علاوه بر آن، چند روز دیگر به شکل دیجیتال هم منتشر خواهد شد. بنابراین بسیار آسان و با یک کلیک به شما هم خواهد رسید، اگر بخواهید.

بخشی کوتاه‌شده از مقدمه‌ی این کتاب:

… این پرسش که حیات چیست، مانند رودخانه‌ای زیرزمینی طی چهار قرن تاریخ علم در جریان بوده است؛ اما تعریف‌ناپذیری حیات مدت‌ها مرا گیج کرده بود. پس، شگفت‌زده راهی سفر شدم. از قلب سرزمین حیات شروع کردم: با اطمینان از اینکه هر یک از ما می‌دانیم زنده‌ایم و زندگی ما محدود در بین دو نقطهٔ تولد و مرگ است. ما زندگی را بیشتر از آنکه درک کنیم، احساس می‌کنیم؛ می‌دانیم چیزهای دیگری نیز مانند مارها و درخت‌ها هم زنده‌اند، حتی اگر نتوانیم از آن‌ها بپرسیم. … به گشت و گذار دربارهٔ ویژگی‌های موجودات زنده پرداختم و در این سفر با موجوداتی آشنا شدم که چشمگیرترین و شدیدترین ویژگی‌ها را نشان می‌دهند. سرانجام، سفر مرا به مرزهای مه‌آلود حیات، یعنی به مرز میان موجودات زنده و غیرزنده کشاند. در آنجا با جاندارانی روبه‌رو شدم که برخی از ویژگی‌های حیات را نشان می‌دهند و برخی ویژگی‌های دیگر را بروز نمی‌دهند.

… ممکن است روزی انسان نقشه‌ای آسان برای چنین سفری ترسیم کند. ممکن است چند قرن بعد، مردم دانش ما را دربارهٔ حیات مرور کنند و متعجب شوند که چگونه ممکن است ما درباره‌ٔ حیات تا این ندازه در تاریکی بوده باشیم. امروزه، چشم‌انداز حیات مانند آسمان شب‌های چهار قرن پیش است. در آن زمان مردم به چراغ‌های مرموزی خیره می‌شدند که در تاریکی شب سرگردان‌اند، در آسمان خط می‌اندازند و شعله‌ور می‌شوند. بر برخی اختر‌شناسان آن زمان اولین نخستین کورسوهای دانش تابیده شد؛ خواستند بدانند که چرا این چراغ ها در مسیرهای خاصی در حرکت‌اند؛ اما بسیاری به توضیح‌ها و تفسیرهای نادرست رسیدند. نسل‌های بعدی نیز به آسمان، به سیاره‌ها، دنباله‌دارها و ستاره‌های غول‌پیکر سرخ چشم دوختند و مشاهده کردند که همگی با قوانین فیزیکی یکسان در حرکت‌اند و همه در یک نظریهٔ اساسی جای می‌گیرند.

نمی‌دانیم نظریهٔ اساسی حیات چه زمانی به ذهن آدمی خطور خواهد کرد؛ اما حداقل می‌توانیم آرزو کنیم که زندگی‌مان به اندازه‌ای دراز باشد که شاهد آن باشیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *