این روزها نام زندان ترسناک صیدنایا در نزدیکی دمشق در صدر خبرهاست؛ اما من در اینجا با آن کاری ندارم؛ بلکه می خواهم موضوعی دیگر را پیش بکشم:
در سال ۱۳۷۲ یعنی بیش از سی سال پیش، زمان حکومت حافظ اسد، پدر رییس جمهور مخلوع کنونی، از صیدنایا بازدید کردم و در آن زمان از وجود زندان صیدنایا خبر نداشتم؛ بلکه برای شنیدن گفتوگوی مردمی رفته بودم که هنوز به «زبان آرامی»، یعنی به زبان حضرت عیسی مسیح که دیگر تقریباً منقرض شده، صحبت میکنند. «صیدنایا» و «معلولا» که در نزدیکی آن قرار دارد، یکی از معدود نقاط جهاناند که مردم آنجا هنوز به «زبان آرامی» سخن میگویند.
در این سفر به چند موضوع جالب برخوردم که یکی از آنها را اینجا بازگو میکنم.
شهرت «صیدنایا» از جمله مربوط به صومعهای است که می گویند یکی از اولین صومعههای مسیحی است. من در حال بازدید از صومعهی صیدنایا بودم که برای استراحت بر حسب اتفاق روی نیمکتی در کنار یکی از راهنماهای توریستها نشستم. راهنما رو به من کرد و پس از سلام، پرسید کجایی هستم. وقتی شنید ایرانی هستم، گفت اتفاقاً بنای این کلیسا به ایرانیها هم مربوط میشود و سپس تاریخچهی احداث این کلیسا را چنین توضیح داد:
ژوستینیان اول، امپراتور بیزانس، در حالی که در یک لشکرکشی علیه ایرانیان با سپاهیانش از اینجا عبور میکرد، به اینجا رسید و اردو زد؛ اما سپاهیانش به دلیل کمبود آب دچار تشنگی شدید شدند و امید به زندگی را از دست دادند. در این حالت نومیدی، امپراتور ناگهان آهوی زیبایی در دوردست میبیند. شروع به تعقیب آهو میکند تا آن را شکار کند. آهو خسته میشود و روی تپهای صخرهای توقف میکند و پا میکوبد. امپراطور متوجه میشود که چشمهای از آب شیرین در آنجا وجود دارد.
اما آهو ناگهان به تصویری درخشان از مریم مقدس تبدیل میشود. دستی از تصویر بیرون میآید و صدایی این واژهها را بر زبان میراند: «لا لن تقتلني يا جوستنيان ولكنك ستشيد لي كنيسة هنا على هذا الصخر» (نه، ژوستینیان! تو مرا نخواهی کشت، بلکه در اینجا، روی این تپه، کلیسایی برای من خواهی ساخت) و سپس ناپدید میشود.
البته، ژوستینیان پس از بازگشت، آنچه را دیده بود با زیردستانش در میان گذاشت و فوراً دستور داد طرحی برای صومعه آماده کنند. پس از گذشت مدتی، معماران نتوانستند آن را طراحی کنند. این بار نیز مریم مقدس، یعنی همان آهو، دوباره به خواب ژوستینیان میآید و طرحی باشکوه برای صومعه ارائه میکند که تا به امروز پابرجاست.
بدون دیدگاه